رفیق گریه های من

ساخت وبلاگ

 کاشکی می آمد 

تا که می گفتم باز 

که چه قدر بی رحم است 

قلب سنگین و غرور آگینش

    وچه بی تاب نگاه قلبم 

که در هر لحظه سراغ از نگهش می گیرد

در عطش آمدنش می میرد 

آخ......کاشکی می آمد 

گل ها همه پژمرد  شوق دیدار دگر مرد

باز شب شد نیامد بگذر......

 

رفیق گریه های من...
ما را در سایت رفیق گریه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سانای sanay بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1391 ساعت: 17:32

                         تکه تکه ی نگاه پراکنده ی مرا

              از کوچه هایی که یادگار قدم های من و تو اند 

         جمع کن 

         تا پازل نگاه زردم تا همیشه با تو باشد.

رفیق گریه های من...
ما را در سایت رفیق گریه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سانای sanay بازدید : 207 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1391 ساعت: 17:26

تو داشتی می رفتی

ومن دلم گرفته بود.

         بهانه ی رفتن تو 

   توی وجودم داد میزد.

    تو رفتی و......

تمام بود من بهانه شد!

بهانه ای به رنگ تو ....
 

رفیق گریه های من...
ما را در سایت رفیق گریه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سانای sanay بازدید : 202 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1391 ساعت: 17:21